عیانِ دل



جوان، امید به کلی از خلق منقطع کرده و مال و جاه رفته و قبول نمانده و دین به دست نیامده و دنیا رفته، به هزار نیستی و عجز در مسجدی خراب شد و روی برخاک نهاد و گفت: خداوندا! تو میدانی و می‌بینی چگونه رانده شدم و هیچ کسم نمی‌پذیرد و هیچ دردی دیگر ندارم الا درد تو و هیچ پناهی ندارم الّا تو»

~ تذکرةالاولیا


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کانال قلب نشاط در مدارس خرید و فروش مس فیلمینا بهترین دکترهای زیبایی شیراز خلاصه کتاب اداره امور عمومی تطبیقی فرل هدی pdf gheymat قزوینه کافه کابوک شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت